تپه قادرآباد:
این تپه باستانی در فاصلة ۷ کیلومتری شرق شهر توس (تابران) و ۲۲ کیلومتری شمال شرق مشهد, در میان روستاهای گرمه و قادرآباد و در حاشیه کشفرود قرار دارد. مختصات جغرافیایی آن “۳۴ و ’۳۰/ ْ۳۶ عرض شمالی و “۱۷ و ’۲۷/ ْ۵۹ طول شرقی میباشد.
تپه پسکمر:
در فاصله حدوداً ۵ کیلومتری شمال شهر توس و در حاشیه شرقی راه آسفالته روستای ارداک و بر فراز تپهای صخرهای به ارتفاع حدود ۴۵ متر بقایای زیستگاهی باستانی برجای مانده است. این تپه سنگی بنام کمر و روستای مجاور آن به نام «پس کمر» نامیده میشوند؛ از این رو این مکان باستانی را «پس کمر» نام گذاری کردیم.
تپه حاج تراب:
به فاصله حدوداً ۵/۳ کیلومتری جنوب شرق تابران (شهر توس فعلی) و در میان اراضی کشاورزی روستای مسگران بقایای یکی دیگر از زیستگاههای دشت توس قرار دارد.
تپه امرغان توس:
در فاصلة ۳۰۰متری غرب روستای امرغان و حدود ۶ کیلومتری جنوب شرق شهر توس, بقایای یک زیستگاه باستانی که از انهدام ابنیهای خشت و گلی و چینهای به صورت تپهای کم ارتفاع تشکیل شده, برجای مانده است.
قبرستان عاشقان:
در فاصلة حدوداً ۵کیلومتری جنوب شرق شهر توس و ۱۵۰ متری شمال غرب قلعة خشت و گلی عاشقان و در حاشیة کشفرود, قبرستانی متروکه وجود دارد.
بقایای پل گردوخشتی:
به فاصلة اندکی از بارو و در امتداد دروازة مرو, بقایای یک پل آجری در میان کشفرود برجای مانده است. به گفتة یکی از اهالی سالخوردة روستای عاشقان این بنا «گُردوخشتی» نامیده میشده و دیر زمانی است که بر اثر سیلاب منهدم گردیده است. پل در چنده دهة قبل سالم بوده و در جنوب شهر توس در امتداد شمال غربی به جنوب شرقی محل عبور رهگذران بوده است. در هنگام بررسی آن چه از این پل مشاهده گردید, تنها یکی از پایههای آن به طول ۴ و عرض ۵/۱ متر بود که با آجر و ملات ساروج ساخته شده و نیمی از آن در میان رسوبات آبرفتی رودخانه مدفون میباشد.
بقایای شهر تابران (شهر توس فعلی):
آن چه که امروزه با نام «شهر تاریخی توس» شهرت یافته و با همین عنوان در فهرست آثار ملّی به ثبت رسیده, خرابههای یکی از چهار شهر عمدة ناحیه توس در سدههای اوّلیه و میانة اسلامی است که در آن زمان با نام تابران ثبت شده و اکنون در فاصلة ۲۴ کیلومتری شمال غرب مشهد قرار گرفته است. این زیستگاه باستانی همچون سایر سکونتگاههای عمدة ناحیة توس در کرانة رودخانة حیات بخش کشفرود شکل گرفته[1] و بخش عمدة آب مورد نیاز خود را از این رودخانه تأمین میکرده است.[2]
آرامگاه فردوسی:
آرامگاه حکیم نامدار توس در مغرب توس و مجاور دروازة رزانِ شهر تابران و در میان باغی بزرگ قرار دارد. پیشینة گورجای فردوسی به درستی معلوم نیست و احداث بنایی برگور حکیم در سدههای اولیه بعدِ مرگش اثبات شده نیست. البته کسان بسیاری در سدههای بعد به زیارت مقبرة فردوسی شتافتهاند, ولی هیچ کدام توصیفی از بنای مقبره به دست ندادهاند. به هر حال آن قدر پیداست که تا قبل از ویرانیِ کامل شهر تابران در سدة دهم, گورجای فردوسی معلوم و زیارتگاه دوستدارنش بوده است؛ اما اثر و خبر واضح آن همچون سرنوشت تابران تا دورة قاجار به فراموشی سپرده شد.
در زمان ناصرالدین شاه قاجار و به امر «آصفالدوله» والی خراسان گروهی مأمور کشف مکان دقیق آرامگاه شاعر شدند و عاقبت, جایی که اکنون نیز بنای آرامگاه قرار دارد, در داخل باغی که در داخل دروازة رزان بود, محل قبر فردوسی تشخیص داده شد. بعد از آن بنایی کوچک بر سر مزار ساخته شد که چندان نپایید. چندی بعد و در زمان رضاه شاه پهلوی (۱۳۰۵ش.) با همّت ادیبان و فرهیختگان خراسانی, مانند ملکالشعرا بهار, گروهی مأمور احداث بنایی باشکوه برای گور فردوسی شدند. بنای تازه در سال ۱۳۱۳ش. و هم زمان با جشن جهانی هزارة فردوسی افتتاح شد. این بنا به زودی به علّت رعایت نشدن برخی مسایل فنی نشست کرد. به همین جهت از سال ۱۳۴۳ تخریب این بنا و بازسازی آن آغاز شد. در این بازسازی تلاش شد ظاهر قبلیِ ساختمان حفظ شود ولی فضاهای درونی تغییر کرد و وسیعتر شد. ساخت بنای مذکور در سال ۱۳۴۷ش. پایان یافت.
بخش فوقانی بنا, که در اجرای اوّلیه تو پُر بود, این بار میان تهی ساخته شد. سقف داخلی آن هم با کاشیکاری معرّق و متأثر از عناصر تزیینی دورة هخامنشی و عصر فردوسی پوشانیده شد. دیوارهای بنا تماماً با سنگ هایی از خود توس روسازی گردید. ناظر آن هم هنرمند معاصر «هوشنگ سیحون» بود. هیأت کلّی بنا تداعی کنندة مقبرة «کوروش» در پاسارگاد است.
در ساخت بنای آرامگاه فردوسی شیوههای معماری قدیم و جدید ایران مورد توّجه قرار گرفته است. سبک معماری آرامگاه در نمای بیرون, ستونها و سرستونهای تعبیه شده در آن برگرفته از هنر و فرهنگ دورة هخامنشی است. اشعاری که در دیوارها نگاشته شده, معرّف اندیشه و شخصیت فردوسی است؛ فضای داخلی آرامگاه ملهم از معماری و هنر پیش از اسلام و اسلامی است و دیوارنگارهها که توسط هنرمند معاصر «فریدون صدیقی» پرداخت و نصب گردیده, تجسم صحنههایی از روایات شاهنامه میباشد. کل بنا ۹۰۰ متر زیر بنا دارد و از بتن, سنگ و کاشی ساخته شده است. باغ آرامگاه با ۶ هکتار وسعت, موزه, کتابخانه و تأسیسات رفاهی دیگری نیز در خود جای داده است.
بقعة هارونیه:
تنها اثر پابرجا مانده از تابران قدیم, بنایی آجری است معروف به هارونیه که در دهههای اخیر به همّت انجمن آثار ملّی و میراث فرهنگی خراسان مرمّت و ساماندهی شده است. عوام آن را زندان هارونالرشید (خلافت ۱۷۰ تا ۱۹۳ ه.ق.) میدانند, در حالی که این بنا هیچگونه ارتباطی به هارون پیدا نمیکند. برخی نیز این بنا را «خانقاه غزالی» دانستهاند که بنا به دلایل مختلف, احتمال ارتباط آن با امام محمّد غزالی به کلّی مردود است. این موضوع در بخش مربوط به مقبرة امام محمد غزالی به تفصیل بیان شده است.
در متون و سفرنامهها از آن با عنوان مسجد توس, آرامگاه و خانقاه غزالی و… یاده شده است؛ امّا پلان بنا بیش از هر چیز به ساختمان خانقاه و یا آرامگاه شباهت دارد. قدمت آن هم به قبل از سدههای هشتم و یا هفتم هجری نمیرسد؛ بنابراین احتمالاً در دورههای ایلخانی, آل کرت و یا سربداران ساخته شده است؛ امّا پیداست که پیش از آن در محل مزبور یا در پهلوی آن مسجدی وجود داشته, چون محراب آن در بیرون ضلع شمالی بنای فعلی حفظ شده است. شکل کلّی بنا شباهت بسیار به دیگر بناهای سدة هشتم, مانند گنبد سلطانیه و مقبره لقمان سرخسی دارد.
این بنا مشتمل است بر یک فضای وسیع مربع گنبددار به ارتفاع حدود ۲۵ متر و وسعت ۱۲×۱۲ متر و سه حجره یا اتاقک در انتهای بنا که به هم مربوطند و حجرة میانی دارای محراب و تزیینات گچی بر سقف میباشد. تزیینات بنا به باندها و قابهای عمودی روی پایههای ایوان ورودی, مقرنس ایوانچهها و گوشوارهای زیر گنبد و کاربندیهای گچی زیر گنبد و حجرهها منحصر است. گنبد بلند و دو پوشة بنا و درگاهیهای مشبک طرفین از جمله عناصری هستند که فرضیة آرامگاه بودن بنا را قوت میبخشد. این بنا در سالهای اخیر مرمت و گرداگرد آن فضاسازی شده است. سنگی هم به یادبود آرامگاه غزالی, به جای گورِ وی مقابل ورودی اصلیِ ساختمان قرار دادهاند.