جابربن حیان

     ابوموسی یا ابوعبدالله جابربن عبدالله کوفی، معروف به صوفی، به نوشتة ابن ندیم حالاتش در میان مردم گوناگون نقل شده است، شیعیان گویند او از بزرگان عصر خود و یکی از ابواب (خاصان یکی از ائمه) و از کسانی بوده که در مصاحبت امام جعفر صادق(ع) می‌زیسته و از مردم کوفه بوده است. گروهی از فلاسفه وی را از خود، و صاحب تصنیفاتی در منطق و فلسفه دانند. کیمیاگران و اهل صنعت طلا و نقره هم برآنند که او در زمان خود بر آنها ریاست داشته است.[۱]

     کیمیاگران اعتقاد داشته‌اند که جابربن حیان در یک‌جا زندگی نمی‌کرده و از شهری به شهری نقل مکان می نموده و همواره در سفر بوده است. نیز گفته‌اند که او با خاندان برمکیان مرتبط بوده و با آنان پیوستگی و با جعفربن یحیی پیوند داشته است.[۲] در مطرح الانظار آمده است: ابوموسی جابر از حکماء بزرگ قرن دوم هجری و از شاگردان امام جعفر صادق(ع) است. بعضی معتقدند اول کسی که به نشر علم کیمیا پرداخته، جابر بوده و این علم را از خالدبن زیاد فرا گرفته است. جابر مخترع قوانین کیمیای قدیم و بنیانگذار کیمیای جدید یعنی شیمی است و ترقّی شیمی امروز بر اثر بنائی است که پایة اصلی آن را جابر استوار کرده است.[۳]

     جماعتی از علماء و کتاب‌شناسان عقیده دارند که شخصی به نام جابر اصلاً وجود نداشته است. گروهی هم گفته‌اند که او وجود داشته ولی کتابی تألیف نکرده است؛ کتاب هایی که به نام او تألیف شده و در میان مردم مشهور است از تألیفات دیگران است.[۴] اما محمدبن اسحاق به این جماعت اعتراض کرده و گوید: چگونه می توان باور کرد عالمی دو هزار برگ کتاب بنویسد و آن را به کسی دیگر نسبت دهد؟ حقیقت این است که جابربن حیّان به همین نام وجود داشته و در میان مردم مشهور بوده است، علما و دانشمندان او را می‌شناختند و با آثارش آشنا بودند، و باید گفت که این گفته‌ها از جهل و نادانی سرچشمه می‌گیرد. محمدبن اسحاق سه تن از شاگردان جابربن حیّان را به نام‌های: خرقی، ابن عیاض مصری، و اخمیمی معرفی کرده است.[۵]

     ابن خلّکان ضمن حالات امام جعفر صادق(ع) نوشته است: یکی از شاگردان او ابوموسی جابربن حیان صوفی طرسوسی است. جابر کتابی در هزار ورقه تألیف کرده و همه مطالب آن را از جعفر بن محمد صادق(ع) روایت کرده است.[۶] خوانساری در روضات الجنات گوید: ابوموسی جابربن حیان صوفی طرسوسی از مشاهیر علمای قدیم بود و در علوم غریب و کیمیا و غیر آن مهارت داشت و یکی از استادان صنعت کیمیا بود. کسانی که بعد از او در این فن کار کردند رموز کار را از وی آموختند و او راه را برای دیگران باز کرد و رموز و اسرار را به دیگران آموخت. وی علم میزان را پس از آنکه حقیقتش را از دست داده بود لباس تازه ای بر آن پوشانید و مطالب مربوط به آن‌را از اندیشة ژرف خود به دست آورد.[۷]

 

تألیفات جابر:

شیخ آغا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه تعدادی از کتاب های جابربن حیان را یاد می کند که عبارتند از:
۱- الاسرب   ۲- القلعی   ۳- ذهب   ۴- نحاس   ۵- مفتاح الرموز   ۶- رحل الطلسم   ۷- التدابیر در علم کیمیا   ۸- الکامل در علم کیمیا؛ و…. [۸]

اسماعیل پاشا بغدادی در کتاب اسماء المؤلفین گوید: جابربن حیان بن عبدالله کوفی طرسوسی، ابوموسی، شاگرد امام جعفر صادق(ع) در سال ۱۶۰ درگذشت، مصنّفات او عبارتند از:

۱- الارشاد فی التعبیر    ۲- اسرار البراینات     ۳- الایضاح فی علم الکاف
۴- علل المعادن             ۵- الاحراق              ۶- الشعر
۷- الشعر                      ۸- مهج النفوس       ۹- الخواص الکبیر

     در نهایت او گوید مجموعة آثار جابر ۲۳۲ کتاب بوده است.[۹] خوانساری نیز گوید: جابر آثاری دارد، از جمله کتاب منتخب است که در صنعت طلسمات تدوین نموده، نیز کتاب طلسمات کبیر است که در پنجاه مقاله گرد آورده، کتاب مفتاح که در صُوَر درجات و تأثیر آن در احکام نجومی، و کتاب الجامع در اسطرلاب علمی و عملی و مشتمل بر هزار باب و اندی است.[۱۰]

     در کتاب دائرة المعارف آریانا ذیل «جابر» آمده است: ابوموسی جابربن حیّان ازدی، کیمیادان مشهور عرب در نزد مسیحیان قرون وسطی مشهور بوده، نسبتش را گاهی طوسی و گاه طرسوسی نوشته اند. گویند وی نخست از فرقه صائبه بوده و از این جهت او را حرّانی یاد کرده اند.[۱۱]

     در تعلیقات الذریعه[۱۲]، ذیل کتاب « التدابیر» تألیف جابر، آمده است که جابربن حیّان به برامکه پیوست و در دستگاه آنها به کار تألیف و تصنیف پرداخت و از حمایت آنان برخوردار گردید. هارون در سال ۱۷۰ به خلافت رسید و برمکیان را به وزارت خود برگزید و وزارت آنان تا سال ۱۸۷ دوام پیدا کرد. بعد از سقوط برامکه، جابربن حیان به کوفه رفت و در آن‌جا مخفی شد. این‌که از جابر با برمکیان نام برده شده، گواه بر این مدّعا می باشد. او بعداً کوفه را ترک کرد و به خراسان رفت و در طوس وفات یافت.[۱۳]

     اکثر مؤلفان وفات جابر را در سال ۱۶۰ می دانند. اگر چنین باشد او مجالس جعفر برمکی را درک نکرده، و قطعاً مقصود او از «جعفر» امام جعفر صادق(ع) است، زیرا امام صادق در ماه شوال سال ۱۴۸ وفات کرده و جابر هم دوازده سال بعد از وفات آن حضرت درگذشته است.[۱۴]

     شیخ آغا بزرگ تهرانی در الذریعه ذیل عنوان الرحمة الکبیرة، تألیف جابر، آورده است: سلیمان بن موسی بن هشام از پدرش روایت می کند که ابوموسی جابربن حیان در سال دویست در طوس وفات کرد و این کتاب زیر سرش بود.[۱۵]
 


[۱] ـ ابن‌ندیم، الفهرست، ص۶۳۶٫
[۲] ـ خوانساری، روضات الجنات، ج۳، ص۵۰۲٫
[۳] ـ مطرح الانظار، به نقل از روضات الجنات، ج۳، ص۵۰۳٫
[۴] ـ الفهرست، ص۶۳۷٫
[۵] ـ همان، ص۶۳۷٫
[۶] ـ وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۷٫
[۷] ـ روضات الجنات، ج۳، ص ۴۹۸٫
[۸] ـ الذریعه، ج۱۷، ص۲۵۷، ۲۶۴٫
[۹] ـ اسماء المؤلفین ؛ به نقل از فرهنگ خراسان، ج۳، ص ۴۸۷٫
[۱۰] ـ روضات الجنات، ج۳، ص ۴۹۸٫
[۱۱] ـ به نقل از فرهنگ خراسان، ج۳، ص ۴۸۸٫
[۱۲] ـ ج۴، ص۱۸٫
[۱۳] ـ عطاردی، فرهنگ خراسان، ج۳، ص۴۹۱٫
[۱۴] ـ همان، ص۴۹۰٫
[۱۵] ـ الذریعه، ج۲۰، ص۱۷۱٫

 




نام و نام خانوادگی:
پست الکترونیک:
متن پیام:
 بازسازی
کد امنیتی :

ورود به پنل
پیوندها
تمامی حقوق این پورتال متعلق است به اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان خراسان رضوی مجری پورتال : شرکت داده پردازی پویان ابتکار شرق