ابوالحسن محمدبن اسلم بن سالمبن زید طوسی یکی از محدّثان بزرگ و شیوخ عالیمقام و زاهدان مشهور و یاران حضرت رضا(ع) بود. او در یکی از سال های نیمة دوم قرن دوم هجری در طوس زاده شد اما بعد به نیشابور رفت و در آن شهر به شهرت رسید. در سال ۲۰۰ هجری که حضرت رضا(ع) با دعوت و اَمر مأمون عباسی از مدینه به خراسان سفر کرد، زمانی که به نیشابور نزدیک شد و محدّثان به استقبال آن حضرت شتافتند، محمد بن اسلم از زمرة شاخصترین ایشان بود. به نوشتة «الحاکم» مؤلف تاریخ نیشابور چون حضرت رضا(ع) به نیشابور نزدیک شد «در محفّه بر ناقة خود سوار بود و قدوه اهل اُنس و ایناس شیخ محمدبن اسلم طوسی قدّس سرّه [را] در محفّة دیگر» اجازة جلوس فرمودند تا این که به نیشابور رسیدند.[۱۶] همو ذیل «اسامی عُلمای بزرگ» نیشابور از محمد بن اسلم طوسی نیز نام برده است.[۱۷] همچنین ذیل «اسامی بزرگانی که در شهر نیشابور مدفونند» در آن کتاب آمده است: یکی از آنها شیخ محمدبن اسلم طوسی است که زاهد زمان بوده و خدمت امام علیبن موسیالرضا را دریافته و از او حدیث شنیده بود. تربت او در راه مزار «تلاجرد» است.[۱۸] در معرفی بیشتر محل دفن محمد بن اسلم هم نوشته است که آنجا «به مقبرة جلاباد» شهرت داشته که حسبالامر امیر طاهری حاکم خراسان عُلمای و زهاد نامی را در آنجا دفن میکردند که یکی از آنها هم محمد بن اسلم بوده است.[۱۹] نیز افزوده است که در «مقبرة جلاباد عُلمای بسیار و اولیاء کبار آسودهاند» که از آن جمله است امام محمدبن اسلم العابد.[۲۰] همو در جای دیگر محل قبر محمدبن اسلم را در نشابور، بر کنارة خندق شادیاخ برطرف راه روضة تلاجرد، در بنای یک صفّة قوی نوشته[۲۱]، که تقریباً با محل مقبرة عطار انطباق دارد. در خلاصة تاریخ نیشابور که توسط «خلیفه نیشابوری» در قرون بعد تحریر شده آمده است که در مقبرة جلاباد تا سال ۵۵۵ که زلزله نیشابور را خراب کرد بزرگانی دفن شدهاند. همچنین پس از آن هم تا سال ۶۶۶ که شادیاخ خراب شد بزرگان دیگری در آنجا به خاک سپرده میشدند.[۲۲]
شیخ طوسی محمدبن اسلم طوسی را از اصحاب حضرت رضا(ع) خوانده است. «علیبن عیسی اربلی» نیز در کشفالغمه به نقل از اصل تاریخ نیشابور نقل کرده است که امام رضا(ع) هنگام ورود به نیشابور سوار بر استر بودند، هنگامی که به بازار نیشابور نزدیک شدند دو نفر از پیشوایان اهل حدیث، ابوزرعه و محمد بن اسلم طوسی مقابل او قرار گرفتند و از آن حضرت خواستند حدیثی برای آنها املاء کند. امام دستور داد مرکب را متوقّف کردند و سر از محمل برآورد و مردم چهرة او را مشاهده کردند و در مقابل او قرار گرفتند.… هزاران قلم هم برای نوشتن حدیث آماده شد. در آن میان، ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی و اسحاق بن راهویه نیز قلم به دست گرفته و آماده املاء حدیث شدند. امام فرمودند از پدر خود و او از پدرانش از حضرت رسول(ص) و او هم از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال که فرمود: کلمة لا اله الا الله حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی.[۲۳]
ذهبی هم نوشته است: ابوالحسن محمد بن اسلم بن سالم بن زید طوسی از موالیان قبیلة کنده بود. او را امام ربّانی و شیخ مشرق میگفتند. او مسندی تألیف کرد و یکی از ثقات و حفّاظ به شمار میرفت و از اولیاء و ابدال بود. او از یعلی بن عبید، جعفر بن عون، یزید بن هارون و گروهی حدیث روایت کرده است. قدیمیترین شیخ او هم نضر بن شمیل بوده است. متقابلاً از او ابراهیم بن ابیطالب، حسین بن محمد قبانی، ابن خزیمه، محمد بن وکیع طوسی حدیث روایت کردهاند. محمد بن رافع گوید: من نزد محمد بن اسلم رفتم، او را مانند اصحاب حضرت رسول(ص) یافتم. گفتهاند در محرم سال ۲۴۲ که او درگذشت هزارها انسان بر وی نماز گذاردند.[۲۴] چون در زمان مأمون خلق قرآن مطرح شد، در میان مسلمانان فتنه ایجاد کرد و حوادثی پدید آورد. در نتیجه، محمد بن اسلم طوسی کتابی بر رد نظریة مزبور نوشت. حافظ ابونعیم در این باره نوشته است: از ابویعقوب مروزی پرسیدند شما با احمد بن حنبل و محمد بن اسلم مصاحب و رفیق بودید، کدام یک از آنها در دین بیشتر بصیرت داشتند و کدام را بر دیگری ترجیح میدادی؟ او گفت: محمد بن اسلم در چهار چیز بر دیگران برتری داشت نخست اینکه او در دین بصیرت داشت، دوم آنکه در پی اخبار و احادیث حضرت رسول(ص) بود، سوم اینکه با قرآن مأنوس بود، و چهارم اینکه علم نحو را خوب میدانست.[۲۵]
در کتاب فرج بعد از شدّت[۲۶] آمده است که عبدالله بن طاهر (حاکم خراسان) محمد بن اسلم را حبس کرد. یکی از احباب و اخوان محمد بن اسلم بدو رقعهای نوشت و وی را در آن حادثه تعزیت داد و تصبّر فرمود. اما او در جواب نوشت: بدین سعادت که مرا روی نموده است جای تهنیت است نه تعزیت، که خدای با آنکه او را ایذاء کند نیکوئی میکند، با آنکه برای او ایذا کنند به طریق اولی باشد.… چون سخن او را به اطلاع عبدالله بن طاهر رساندند، گفت: ما خود برای اسلم کاری کردهایم، و این در حق او عنایتی است نه قصدی. پس بفرمود تا در حال او را آزاد کردند.
(برای آگاهی بیشتر دربارة محمد بن اسلم بنگرید به این منابع:
حلیة الاولیاء حافظ ابونعیم اصفهانی/ رجال شیخ طوسی/ تذکرﺓ الحفاظ شمسالدین ذهبی/ فرج بعد از شدت حسن بن اسعد دهستانی/ صفة الصفوﺓ ابن جوزی/ تذکرﺓ الاولیاء شیخ عطار/ النجوم الزاهرﺓ ابن تغری بردی/ مرآﺓ الجنان یافعی یمنی/ شذرات الذهب ابن عماد حنبلی/ کشف الظنون و ذیل آن/ مسند الامام الرضا(ع) عزیز الله عطاردی/ کشفالغمه علی بن عیسی اربلی/ الجرح و التعدیل ابن ابی حاتم رازی/ اسماء العارفین اسماعیل پاشا/ تهذیب التهذیب ابن حجر).[۲۷]
[۱۶] ـ تاریخ نیشابور، ص ۲۰۸، ردیف ۲۷۳۴٫
[۱۷] ـ تاریخ نیشابور، ص ۲۲۴، ردیف۲۷۹۲٫
[۱۸] ـ همان، ص ۲۲۶، ردیف ۲۷۹۶
[۲۰] ـ همان، ص ۲۲۰، ردیف۲۷۸۲٫
[۲۲] ـ همان، ص ۲۲۰، ردیف۲۷۸۲٫
[۲۳] ـ رجال، به نقل از فرهنگ خراسان، ج۶، ص۶۰۴٫
[۲۴] ـ تذکرة الحفاظ، به نقل از فرهنگ خراسان، ج۶، ص۶۰۴٫
[۲۶] ـ فرج بعد از شدت، ص ۴۳۸٫
[۲۷] ـ عطاردی، فرهنگ خراسان، ج۶، ص۶۰۳٫